چشم به آسودگی بر مبند. خواب را بگو که به غفلت بر چشمت پا ننهد.
خستگی را بگو که در تو راه نیابد که بیماران، دل به مهر و صبوری تو بستهاند
و چشمهای نگران بسیاری در انتظار بهبود، به دستهای پرتلاش تو خیره مانده است.
بیدار باش و صبور. دست به دعا بردار که او یاریات کند.
در حیرتم که خدا با تو چه کرده است؛
تویی که شبها از غم همنوعان رنجورت، خواب بر چشم حرام میکنی
و به خستگی درس استقامت و صبوری میدهی؛
حیرتم که سینه تو از کدام دریای عشق به خدا پر شده
که چنین در رضایت او موج میزنی و آسوده نمینشینی؛
در حیرتم که از چشمه کدام ایمان و عاطفه سیراب گشتهای
که درونت از هیچ احسان و از خودگذشتگی سیراب نمیشود
و به هیچ خستگی رضایت نمیدهد؛ دست مریزاد،
دست خدا یاورت، ای پرستار مهربانیها.
پرستارای بلاگ! از حال و احوالتون بگین لطفا.