بترکه چشم حسود.که عشقمو ازم ربود
عشقی که میمردم براش.رفت و پیش دلم نموند
خسته و داغون و خراب.همدممه عکس تو قاب
خوب میدونم رسیدنه.به دست اون شده سراب
خودش میگه دوسم داره.خودش میگه عاشقمه
ولی باهام نمیمونه.روز و شبم پر از غمه
عشقمو باور نداره.میگه که دوسش ندارم
میگه که از عاشق بودن.واسه دلش کم میذارم
چشاشو بست رو همه چی.رو احساس من پا گذاشت
رو احساس من که تو غم.همیشه بودم پا به پاش
منی که هرصبح وا میشد.به عشق اون چشای من
آهای اونی که میشنوی.درد دلم بهم نخند
هر بیت از این شعرای من.دردیه توی وجودم
تو قلب من بود اون ولی.توی دل اون نبودم
نمیدونم چرا چطور.دل داد به حرف غریبه
اون که میگفت دوسم داره.منو نمیخواد عجیبه
بارون اشکه تو چشام.دارم میمیرم ای خدا
چیکار کنم من نمیخوام.که اون ازم بشه جدا
باشه میرم ولی بدون.خیلی دوست دارم نفس
بدونه تو حتی بهشت.واسم میشه عینه قفس
آهای عشق همیشگیم.بدون که میپرستمت
رفتم که لا اقل یکی.کم بشه از درد و غمت
عزیزم میپرستمت